نیکانیکا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

نیکا فرشته کوچولو

اولین نوشته

سلام به همه نی نی های نازنین و مامانهای گلشون.ساعت  45 دقیقه بامداده و من اولین دلنوشته هامو دارم ثبت میکنم برای همه زندگیم دختر شیرینتر از جونم.امیدوارم بتونم خاطرات این دوران طلایی رو برای نیکا جونم کامل به جا بذارم و از شوهر خوبم هم ممنونم که این وبلاگ رو درست کرده تا بتونم علاوه بر نوشتن خاطرات دوستهای خوبی هم پیدا کنم.
29 ارديبهشت 1392

خاطرات خوب اردیبهشت

عزیز دلم دیروز خاله الهام و گیتا جون اومده بودن خونمون.وقتی زنگ زدن که میخوایم بیایم شما کلی ذوق کردی و با من تو تمیز کردن خونه کمک کردی .چند تا از اسباب بازیهات رو هم که تو هال بود بردی تو اتاقت و اتاقت رو هم با اون دستای کوچولوت تمیز کردی و اومدی به من گفتی :چلا(چرا)گیتا نمیاد؟فکر میکنی وقتی خونه تمیز شه باید مهمونا برسن.فدای اون فکر کردنت برم من.بعد هم شروع کردیم به درست کردن کیک که تو هم تو الک کردن آرد کمک میکنی و نصفش رو روی میز میریزی خیلی از کمک کردن به من لذت میبری.دفعه پیش بهت گفتم مرسی از اینکه کمکم کردی مثل اینکه یادت بود چون دیروز که چیزی نگفتم خودت گفتی: مامانی بگو مرسی کمکم کردی و من با تمام احساسم بهت گفتم. عشق من.کلی با همدی...
29 ارديبهشت 1392
1